سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۵:۱۳
۰ نفر

اسدالله افلاکی: «ایران رکوردار فرسایش خاک است.»، «هر روز یک هکتار از اراضی کشور تبدیل به کویر می‌شود.»

«کشور ما از نظر توسعه بیابان در شمار‌5 کشور نخست جهان قرار دارد.»، «روزانه 40‌هکتار اراضی جنگلی تخریب و به بیابان تبدیل می‌شود.» و «فرسایش خاک در کشور ما سالانه‌5/16 تن در هکتار است. برخی این آمار را 20 تن هم ذکر می‌کنند.»اینها آمارهای متفاوتی است که از سوی منتقدان منابع طبیعی و منابع غیررسمی و رسمی اعلام شده است، آماری که مسئولان سازمان جنگل‌ها، بعضی از آنها را تأیید نمی‌کنند؛ اما آنچه هم مسئولان و هم منتقدان در خصوص آن اتفاق نظر دارند فرسایش خاک و در معرض خطر‌بودن بخش وسیعی از اراضی کشور است. مهندس ناصر مقدسی، معاون مناطق خشک و نیمه خشک سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور و مرجع کنوانسیون بیابانزدایی در ایران، می‌گوید: 5/32‌میلیون هکتار از اراضی کشور را بیابان‌ها تشکیل می‌دهد و 100‌میلیون هکتار از اراضی کشور به‌دلیل شرایط طبیعی و سازنده‌های زمین‌شناسی و قرار گرفتن در کمربند خشک جهانی مستعد بیابانزایی است.

به اعتقاد وی، امروزه عوامل انسانی در توسعه بیابان در اکوسیستم‌های خشک و نیمه خشک- که ناپایداری از ویژگی‌های اصلی این مناطق است- نقش تشدید‌کننده دارد و سهم این عوامل در روند تخریب سرزمین به‌خوبی نمایان است. 27 خرداد برابر با 17 ژوئن روز جهانی مهار بیابانزایی است. آنچه در پی می‌آید گفت‌وگویی است با این مقام مسئول، در باره بیابانزایی در ایران و عوامل تشدید‌کننده آن.

  • بیابان از منظر شما چه تعریفی دارد؟

وقتی از بیابان صحبت می‌شود منظور تنزل کیفیت استعداد اراضی است. این با تعریفی که در عرف رایج است بسیار متفاوت است. از نظر عرف، بیابان به منطقه‌ای اطلاق می‌شود که فاقد پوشش گیاهی و محدودیت شدید منابع آب و خاک باشد که این یک عارضه طبیعی است؛ اما از نظر ما تغییر کاربری جنگل طبیعی به مرتع، چراگاه و مرتع به اراضی زراعی و اراضی زراعی به عرصه‌های دارای آب و خاک شور، روند بیابانزایی را به نمایش می‌گذارد. برای مثال، مرتعی که وضعیت پوشش گیاهی آن به لحاظ چرای مفرط یا تبدیل مرتع به دیمزارهای کم بازده که از نظر بازدهی و تولید و کارکردهای اکولوژیکی ضعیف شده باشد در واقع در آستانه تبدیل شدن به بیابان است. به عبارت دیگر، روندی که باعث تنزل کیفیت خاک و آب بشود در واقع بستر بیابانزایی و در نهایت بیابان شدن را فراهم می‌سازد.

  • براساس این تعریف، کشور ما از نظر بیابانزایی چه وضعیتی دارد؟

دو جریان مقابله با بیابانزایی و توسعه بیابان به موازات هم در کشور فعال هستند. اینکه برایند این دو جریان مثبت یا منفی است نیاز به یک کار علمی پردامنه دارد اما در مجموع می‌توان گفت طی چند دهه اخیر، تغییر اقلیم و خشکسالی در توسعه بیابان نقشی تعیین‌کننده داشته است به‌خصوص که اکثر مناطق کشور ما در طبقه بندی خشک و نیمه‌خشک تعریف می‌شود. تغییر اقلیم و کاهش بارندگی در شرایطی که ما بارندگی محدود داریم پیچیدگی‌های مضاعفی را ایجاد می‌کند و در واقع به توسعه بیابان یا بیابانزایی دامن می‌زند.

  • شما براین باورید که خشکسالی‌های اخیر عاملی در گسترش بیابان‌ها‌ی کشور بوده است؟

اگر در منطقه‌ای میزان بارندگی کمتر 50‌درصد متوسط دراز‌مدت آن باشد، خشکسالی رخ داده است که پیامد آن افت شدید در اکوسیستم‌های طبیعی، افت تولید کشاورزی و کاهش شدید پوشش مرتع و افت سفره آب است. ما در دهه اخیر در بسیاری از مناطق کشور با کاهش بارندگی مواجه بوده‌ایم. براین اساس می‌توان گفت در سال‌های اخیر به‌دلیل خشکسالی و تغییر اقلیم، بیابانزایی در کشور ما رشدی شتابناک داشته است.

  • آیا آماری در باره بیابانزایی ناشی از خشکسالی و تغییر اقلیم وجود دارد؟

در بحث کلاسه‌بندی اراضی کشور و براساس نقشه‌های موجود، 85‌میلیون هکتار از اراضی کشور را مراتع و 5/32‌میلیون هکتار را بیابان تشکیل می‌دهد. نکته مهم اینکه، کاهش هر میلی‌متر بارندگی، باعث افت تولید در مراتع می‌شود. وقتی بارندگی کم باشد گیاهان یک ساله نابود و بستر اراضی خشک می‌شوند و بدین‌ترتیب، زمینه فرسایش آبی و بادی فراهم می‌شود؛ این یعنی شکل‌گیری بیابان و بیابانزایی. اما تا زمانی که عرصه، مرطوب باشد رسوبات و ذرات در کف بستر تثبیت می‌شود. برعکس هر قدر از میزان رطوبت کاسته شود فرسایش‌پذیری هم بیشتر می‌شود. در شرایط خشکسالی، بیابانزایی تشدید می‌شود زیرا بخش اعظم مراتع درجه‌3 که سطح زیادی از مراتع کشور را تشکیل می‌دهد در معرض بیابان شدن قرار می‌گیرد.

برای به دست دادن آماری در این زمینه ضروری است حداقل 3‌عامل وضعیت پوشش گیاهی، خاک و آب در 2 مقطع زمانی براساس نقشه و تصاویر ماهواره‌ای و عکس‌های هوایی و کنترل‌های میدانی بررسی شود تا با مقایسه وضعیت این 3 عامل در 2 مقطع زمانی 10ساله ( مثلا سال‌80 و سال‌89) مشخص شود که سطح اراضی زیرکشت و پوشش گیاهی و کیفیت آب تنزل داشته یا تغییر چندانی صورت نگرفته است. با چنین مقایسه‌ای می‌توان آماری در این زمینه به دست داد. البته در حال حاضر با خلأ این اطلاعات مواجهیم به همین دلیل نمی‌توانیم رقمی قطعی برای نرخ بیابانزایی در کشور اعلام کنیم.

  • عرصه‌های کشور تا چه اندازه مستعد بیابان شدن است؟

به‌طور کلی پتانسیل فرسایش‌پذیری خاک در ایران بالاست. کشور ما از لحاظ ویژگی‌های طبیعی مستعد فرسایش خاک است. وقتی در کشوری میزان بارندگی یک‌سوم متوسط جهانی و میزان تبخیر آن بیش از 4‌برابر میزان جهانی باشد این به معنای آن است که این کشور اکوسیستم شکننده‌ای دارد. افزون براین، ما در کشورمان بالغ بر 6‌میلیون هکتار سطوح تحت‌تأثیر گنبدهای نمکی داریم که یک عارضه طبیعی است.

تلفیق این واقعیت‌های طبیعی به همراه تأثیرات عوامل انسانی نظیر الگوهای نامناسب کشت، فشار زیاد چرا روی مراتع، تغییر کاربری جنگل‌ها و بهره‌برداری ناپایدار از سفره‌های آب زیرزمینی سبب شده تا سطح وسیعی از اراضی کشور تحت‌تأثیر پدیده بیابانزایی باشد. اما چگونگی برخورد با این مقوله مهم است.  می‌توان با مدیریت کارآمد مانع تبدیل این عرصه‌ها به بیابان شد به همان نسبت، با مدیریت غلط می‌توان به فرسایش بادی و آبی در این عرصه‌ها دامن زد. واقعیت این است که فرسایش آبی و بادی بخشی از ویژگی‌های ذاتی اقلیم ایران است و متأسفانه اقدامات انسانی سبب تشدید این فرسایش شده است.

  • کدام اراضی بیشتر مستعد فرسایش است؟

اراضی دیم کم‌بازده در عرصه‌های شیب‌دار که در آن شخم در جهت شیب صورت می‌گیرد باعث ایجاد فرسایش آبی می‌شود. همچنین اراضی زراعی رها شده و نیز آیش اراضی به‌ویژه در فصل خشکی و توأم شدن آن با وزش باد، زمینه ساز فرسایش بادی می‌شود. حفظ جنگل‌های موجود و غنی‌سازی‌ آنها و تقویت پوشش گیاهی مراتع مهم‌ترین عامل مؤثر و تأثیر‌گذار در کنترل فرسایش آبی و بادی است. کاشت درخت همراه با توسعه پوشش گیاهی و مدیریت منابع آب، شیوه‌ای مناسب برای مدیریت اراضی شیبدار است که باعث تثبیت و حفظ خاک می‌شود. در کشور ما سالی که باران وجود دارد این اراضی را کشت می‌کنیم اما 5‌سال آنها را رها می‌کنیم که این سبب فرسایش بادی و آبی در این اراضی می‌شود.

  • راهکارهای سازمان برای مهار کانون‌های فرسایش کدام است؟

همان طوری که اشاره شد سازمان تلاش می‌کند سهم عامل انسانی را در فرایند بیابانزایی کاهش داده و نرخ فرسایش را در این مناطق به نرخ قابل‌قبولی برساند. در این بخش، مراتع نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. به باور من، از نظر علمی در بخش دامداری و اصلاح نژاد دام سبک کار در‌خور توجهی صورت نگرفته است. امروز 83‌میلیون دام در مراتع کشور وجود دارد که بیشترین آسیب را به این عرصه‌ها وارد می‌کند. این در حالی است که برخی کارشناسان معتقدند می‌توان با برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح با 50‌درصد دام موجود در مرتع، همین تولید امروز را داشت. من معتقدم باید کار از مراتع شروع شود چون بیشترین فرسایش از این اراضی شروع می‌شود، بیشترین تغییر کاربری را هم در همین عرصه‌ها شاهدیم. نخستین گام در این زمینه رسیدن به تعادل دام در مرتع است که بدون تحقق این هدف، نه کارهای اصلاحی ثمری دارد و نه احیا.

  • با این وصف، آیا پرداختن به مراتع یکی از اولویت‌های سازمان است؟

سازمان، واگذاری مدیریت مراتع به بهره‌برداران و ایجاد نظام مناسب بهره‌برداری از مراتع را در سطح کلان در دستور کار قرار داده و تلاش می‌کند براساس سیاست‌های صحیح این هدف را در برنامه پنجم توسعه عملی کند تا مردم با انگیزه بیشتر وارد عمل شوند. یکی از مشکلاتی که در حال حاضر سازمان با آن دست به گریبان است افرادی است که سال‌ها پیش پروانه چرا گرفته‌اند اما امروز خود به مشاغل دیگری مشغولند. این افراد با اجاره دادن پروانه‌های خود به دیگران بیشترین آسیب را به مراتع وارد می‌کنند. به همین دلیل، پایش پروانه‌های چرا یکی از اولویت‌های سازمان است. طبق آمار 920‌هزار خانوار بهره‌بردار با جمعیتی حدود 5‌میلیون نفر دست‌اندرکار بهره‌برداری از مراتع هستند. پایش مشخص می‌کند که مرتع‌دار واقعی کیست‌. طبعا با ابطال پروانه افرادی که مرتع‌دار نیستند بخش عمده‌ای از معضلات مراتع برطرف می‌شود.

  • برای اراضی بیابانی چه تمهیداتی را در نظر گرفته‌اید؟

در اراضی بیابانی که 5/32‌میلیون هکتار وسعت دارد سالانه 80 هزار هکتار به شیوه‌های مختلف نظیر نهال‌کاری، بذرکاری، مالچ‌پاشی، ایجاد بادشکن و با اجرای طرح‌های پرورشی، احیا و اصلاح می‌شود. البته طبق برنامه چهارم توسعه قرار بود هر سال 300‌هزار هکتار و در مجموع 5/1‌میلیون هکتار کانون‌های بحران مهار شود ولی به‌علت عدم‌تأمین منابع، مهار این کانون‌ها به 500 هزار هکتار محدود شد.

  • با توجه به اینکه منابع آبی نقشی تعیین‌کننده در احیا و اصلاح کانون‌های بحران فرسایش دارد، صدور مجوز برای چاه‌های غیرمجاز تا چه اندازه می‌تواند در این زمینه مشکل ساز باشد؟

این رویکرد، باعث بروز معضلی جدید در بخش مدیریت منابع آب کشور می‌شود. در این بخش مثل سایر بخش‌ها ما با محدودیت مواجهیم از همین رو، نباید به سمت کمیت حرکت کنیم. اینکه ما چاره کم‌آبی را کف شکنی و عمیق کردن چاه‌ها بدانیم نتیجه نامطلوبی در پی دارد که هم‌اکنون در دشت‌های کشور شاهد آن هستیم.

تجویز بهره‌برداری بیش از حد معقول از دشتی که میزان تغذیه سفره‌های زیرزمینی آن مشخص است نتیجه‌اش از دست دادن همان منابع محدود آب است. ادامه این شیوه ما را به سمت بیابانزایی پیش می‌برد زیرا در مناطق خشک، آب نقشی تعیین‌کننده دارد و هرگونه دخالت غیراصولی در مدیریت آب، آهنگ بیابانزایی را شدت می‌بخشد.

کد خبر 109729

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز